یازده برداشت
روز دوم ماه رمضان
برداشت 1) همینطور که مطالب سخنرانی را آماده میکنم، منتظر پدرم هستم. دیشب به پدرم زنگ زدم که یادتان رفته پول بدهید تا طلاب برای مامان و اموات قرآن بخوانند و پدرم با آشفتگی گفت یادش رفته و فردا صبح میآورد.
برداشت 2) این دفعه چندم است که پیام میدهد کار واجب دارد، بااینکه دیرم شده ولی جواب میدهم. – سلام خانم. من 40 سال دارم، نمیدونم چرا در ازدواجم گره میافتد؟ - میگویم مشخصات خودتان را بفرستید. فوری میفرستد: لیسانس حقوق دارد و آرایشگر است و با مادر پیرش زندگی میکند، حتی شغل خواهر و برادرهایش را نوشته!
برداشت3) خانمهای عزیز بحث امروز ما تفسیر آیه «و لقد خلقنا الانسان فی کبد» است. رنجها چند دستهاند: طبیعی، تقصیری، تقدیری، انسان را از رنج گریزی نیست، اما باید آن را مدیریت کند، چون امام سجاد ع، در دعای 7 صحیفه میفرماید: «خدایا مرا به خاطر غم و اندوه از رعایت واجبات و بکار بستن مستحبات بازندار»
برداشت 4) خانم مانتویی، بعد سخنرانی یواشکی بهم میگوید: میشه یه سؤالی بکنم؟ بله بفرمایید. دختر من 5 سال است که با یک پسری دوست است، به اصرار ما برای خواستگاری آمدهاند، اما قبول نمیکنند که حق طلاق را به دخترم بدهند و شوهرم سر این همهچیز را به هم زده است. نیم ساعت با او حرف میزنم، حالم دارد بد میشود!
برداشت 5) خواهرم با صدای گرفته وسط حرف خانم زنگ میزند، این دفعه چندم است که زنگزده و جواب ندادم! نگران میشوم، از خانم عذرخواهی میکنم و جواب میدهم. الو بابا حالش چطوره؟ مگه چی شده؟ - توی سیسییو بستریه! دیگر ادامه حرف آن خانم را متوجه نمی شوم.
برداشت 6) تازهتازه دارم با ماه رمضان آشتی میکنم. شش سال پیش مادرم روز اول ماه رمضان به سفر مشهد رفت و دیگر برنگشت و هر چیزی از ماه رمضان با مرگ مادرم گره خورد. چند سال طول کشید تا این تداعی معانی ترمیم شود!
برداشت 7) یواشکی جوری که پاشنه کفشم صدا نکند، در سیسییو دنبال بابا میگردم! روی تخت خوابیده، آهسته صدایش میکنم، چشمانش را باز میکند، وقتی نیمخیز میشود، خطوط ضربان قلبش مخدوش میشود. از وقتی عمل باز قلب کرده، از بیمارستان میترسد. میگوید حالم خوب است، نمیدانم چرا نگهم داشتهاند؟ او نمیداند که قرار است فردا او را آنژیو کنند!
برداشت 8 ) کولر ماشین باز است، اما احساس میکنم که دارم خفه میشوم. شیشه را پایین میکشم، باد گرمی میوزد، مثل باد گرم قم!
برداشت 9) خستهام. دلم میخواهد بخوابم و دیگر بیدار نشوم. توی خواب، هیاهوی مسجد و بیمارستان گیجم کرده و من هر چه دگمه پیشنویس را میزنم، باز مطلب منتشر میشود.
برداشت 10) اخبار حوزه را باز میکنم: «مراسم تشییع آیه الله پهلوانی فردا برگزار میشود». گریهام میگیرد.
برداشت 11) یا ولی العافیه، اسئلک العافیه، عافیه الدنیا و الاخره.
پ.ن: آرامگاه مادرم در گلزار شهدای قم است.