گمشده
دهسال پیش در یک مهمانی خانوادگی با هم آشنا شدند. مادر فرهاد دوست خالهی پریناز بود. چندماه پس از اولین دیدار، فرهاد و خانوادهاش به خواستگاری آمدند و آنها با هم ازدواج کردند. پریناز ارشد حقوق دارد و مشاور حقوقی یک شرکت بزرگ تجاری است. او مجبور است… بیشتر »
نظر دهید »
بحران تنوع طلبی!
نشستم روی نیمکت پارک، علی کوچولو مشغول بازی ست. دوتا خانم همنشینمان شده اند. باد ملایمی می وزد. _” دختر مریم جونُ یادته… بعد یکسال نامزدی جدا شده “ _ ” وااای، چی می گی! پسر نازی خانم تازه سه ماهه عقد کرده، وسایلشون رو پس… بیشتر »
گناه مهتاب چیست؟
از حرف های استاد، دادگاهی درونی برپا بود و چون و چراها، انگیزه ای برای مطالعه باقی نگذاشته بود. با مادر عازم امامزاده شدیم. ساعت نزدیک ده و نیم شب بود. هیچ چیز اندازه قدم زدن در سکوت شب برایم آرامش بخش نیست. از دیدن مهتاب و دخترش در امامزاده خیلی… بیشتر »
یازده برداشت
روز دوم ماه رمضان برداشت 1) همینطور که مطالب سخنرانی را آماده میکنم، منتظر پدرم هستم. دیشب به پدرم زنگ زدم که یادتان رفته پول بدهید تا طلاب برای مامان و اموات قرآن بخوانند و پدرم با آشفتگی گفت یادش رفته و فردا صبح میآورد. برداشت 2) این دفعه… بیشتر »