غریب الغربا
تازه که آمده بودم کرج برای اولین بار فهمیدم مفهوم غریب الغربا یعنی چه؟ حالا من بین اقوام مهربانم بودم.تازه فهمیدم در بین دشمنان بودن یعنی چه.آنوقت بود که شبانه روز ذکر غریب الغربا میگرفتم.
اولین بار که دخترم بیمار شد و جایی را بلد نبودم که او را دکتر ببرم تازه فهمیدم دختر آدم در مملکت غریب بیمار شود یعنی چه؟ حالا فقط سرماخورده بود تازه فهمیدم دردانهی آدم در شهر غریب از بیماری از دنیا برود یعنی چه؟ آنوقت بود که شبانه روز ذکر یا فاطمه المعصومه میگرفتم.
وقتی بابا جان برای دلخوشی ام تمام دنیا را برایم جمع میکرد تا لبخند بر لبانم بنشاند تازه فهمیدم آدم دخترش را به غربت بفرستد یعنی چه؟ با خودم گفتم حتما پدر این بانوی بی قرینه هم دل دخترش را به دست می آورد. آنوقت بود که از ته دلم دعای اللهم رد کل غریب میخواندم.