بگذار قورمهسبزیات جا بیفتد!
اصلا کاری به کار این ازدواجهای فانتزی و به اصطلاح رمانتیک ندارم. به عشق در یک نگاه هم معتقد نیستم. میخواهم درمورد ازدواجهای منطقی و اصولی که از ابتدا بر پایه منطق و تحقیق و چکشکاری صورت گرفته حرف بزنم. این زندگیها وقتی میخواهند شروع شوند، پر از… بیشتر »
3 نظر
سنت یا مدرنیته؟!
سنت یا مدرنیته؟! جلوی کشوی لباسهایش نشسته و یکییکی لباسها را تا میکند و داخل چمدان میگذارد، همهی لباسهایش را، حتی آنهایی را که در مهمانیها میپوشد. جهرهاش کمی غمگین است، چیزی در وجودش با او نجوا میکند، احساس غربت و شاید تنهایی در آیندهای که… بیشتر »
ستاره ی بی فروغ
تازگیها هر طرف کوچه و خیابان را که نگاه میکنی پر از ستاره است. یکی شان یک قاشق ماست میخورد؛ یکیشان رفته روغن بخرد؛ یکیشان کت و شلوار چرم جدیدش را نشانت میدهد و یکی شان بهت میگوید کجا بلیط هواپیما تهیه کنی! یکی از راه های بالابردن فروش، استفاده از… بیشتر »
لباس دوست داشتنی من!
لابه لای زندگی، نشانه هایی گذاشته ام برای به یادآوردن واقعی ترین اتفاق زندگی! تو قفسه سبزی های معطر یک بسته سدر و کافور. لای کتاب های کتابخانه، مصحف کوچکی از آداب الاموات و بین لباس های رنگ به رنگ آویزان شده که هرکدام آدم را یاد چیزی می اندازند، یک دست… بیشتر »