بگذار قورمهسبزیات جا بیفتد!
اصلا کاری به کار این ازدواجهای فانتزی و به اصطلاح رمانتیک ندارم. به عشق در یک نگاه هم معتقد نیستم. میخواهم درمورد ازدواجهای منطقی و اصولی که از ابتدا بر پایه منطق و تحقیق و چکشکاری صورت گرفته حرف بزنم.
این زندگیها وقتی میخواهند شروع شوند، پر از شادی و خوشی هستند. عروس بلهاش را با عسل شیرین میکند و تا ابد در قلبش، شهد خوش طعم آن کلمه سه حرفی را ذخیره میکند. داماد هم بله میگوید و یک عمر مسئولیت زن و بچه را میپذیرد. ممکن است بعد از گذشت یک سال، یک ماه، یا حتی یک هفته، اختلافات ریز و درشت آغاز شود. خب طبیعیاست. وقتی تازه همه مواد را داخل قابلمه بریزید و زیرش را روشن کنید، قُلهای اول و دوم را که بزند، کمی آزاردهنده است. تازه آن موقع غذا مزه آب هم میدهد.
کمی زمان نیاز داریم تا لوبیا و سبزی با هم قُل بزنند. گفتگوهایشان را در قابلمه زندگی، تحت فشار قُلقُلهای بالای سرشان انجام دهند. کمی رنگ به رنگ شوند و آرام آرام با هم صحبت کنند. کمی که قورمه قُل زد، زیرش را کم میکنیم. باید بگذاریم یکی دو سالی از زندگی مشترک بگذرد.
تازه آن موقع باز هم جا افتاده نیست. بازهم اختلاف هست. سبزی و لوبیا هر کدامش یک طرف خورشت ایستاده. اصلا همین اختلافها خوشمزهاش میکند. فکر کنید در قورمه سبزی همه چیز طعم شنبلیله داشته باشد. چه میشود؟
گوشتها را هم از همان ابتدا ریختهایم. گوشتهای زندگی، بچههایمان هستند. باید زود به دنیا بیایند تا در مسیر جا افتادن قورمهی زندگی، آنها هم آبدیده و پخته شوند. اگر دیر بیایند، درست نمیپزند و جا نمیافتند.
حالا یک ساعت پایانی آخر کار قورمه سبزی است. باید چند عدد لیمو عمانی داخل قابلمه بریزیم و بگذاریم با مواد بپزد و جابیفتد. اگر ترش و خوشمزه باشد، خورش بی نظیر میشود. اگر یکی دوتایش تلخ باشند، طعم خورشتمان کمی تاثیر میپذیرد ولی همان خوشمزگی را در خودش درست میکند.
این لیموهای آخر قورمه سبزی، عروس و دامادند که آخر کار به قورمه سبزیِ زندگی اضافه میشوند و مزهاش را عجیب تحت تاثیر قرار میدهند. اگر درست انتخاب شده باشند، قورمه سبزیمان خوشمزه و جا افتاده میشود. والا که…
اگر بگذاریم قورمه سبزی زندگیمان خوب جا بیفتد، اگر همان سالهای اول انتظار جا افتادگی و پختکی از هم نداشته باشیم. اگر از همان اول بسمالله انتظار ورود به بهشت برین نداشته باشیم. اگر صبوری کنیم و اجازه دهیم مزههای قورمه که همان نظرات مختلف هر دو نفر هستند، خوب در هم حل شوند، خوب بپزند، چند سال که بگذرد، شاهد یک زندگی جا افتاده و پخته خواهیم بود. یک زندگی با عطر و طعم قورمهسبزیهای مادر بزرگ که همه انگشتان دستمان را با آن میخوردیم.