مردن برای همه است
بعضیها در هوا میمیرند، بعضیها در خشکی، بعضیها در دریا. بعضیها را ماشین میزند و میکشد، بعضیها سکته میکنند و دیگر بیدار نمیشوند، برخی نیز از بلندی میافتند و سرشان به جایی میخورد و دیگر به هوش نمیآیند.
برخی از مردم نیز وقتی کسی را در حال غرق شدن در دریا میبینند، برای نجاتش میروند و نجاتش میدهند و غرق میشوند. برخی نیز بعد ار مدتها با دستهای بسته به میان بازماندگانشان برمیگردند و نامشان میشود نام کوچه پسکوچههای شهرشان. آنها برای نجات همه رفته بودند.
برخی نیز وقتی جایی آتش میگیرد، یادشان میرود چیزی به اسم ترس هم در قاموس انسان وجود دارد. آنها میروند و برخی را نجات میدهند و برخی را نمیتوانند، روی شهامت را سفید میکنند و پرمیکشند.
برخی دیگر نیز کولهبارشان را میبندند و به یک کشور دیگ رمیروند و نامشان را در تاریخ ثبت میکنند و میگویند مأموریتشان در زمین این بوده که برای چیزی متعالی بجنگند. آنها میجنگند و میمیرند.
برخی هم اخیرا مایلها دور از خانوادههایشان در میان آبها گرفتار حریق میشوند و جامعهای را دوباره عزادار میکنند و خودشان انتظاری دردناک و البته تلاش فراوانی برای زندهماندن ار تجریه مینمایند.
رگ فقط برای همسایه نیست، برای همه ی انسان هاست، فقط نوع مردن آدم ها فرق می کند و زمانش، وگرنه همه می میرند. کاش دعایمان این باشد که خوب زندگی کنیم؛ بندگی کنیم و نور چشمی خدا باشیم که دعایمان مستجاب شود و سهممان از مردن بهنرین باشد، مثل همان هایی که دعا کردند و شهادت را در کوله پشتی خود گذاشتند.