سیاست همراه با دیانت...
جمعه مناظره به اتفاق پدر و مادر حاج آقا رفتیم سفر استانی! رسیدیم به ساری دره، در شهرستان توریستی سرعین.
بساط پذیرایی پهن شد با آش دوغ و چای تازه دم و … و نزدیکای غروب برگشتیم اردبیل. بدون اطلاع قبلی به مهمونا شام اومدیم خونه ما به بهانه آغاز هفته معلم! خلاصه تا ساعت 12 و اندی مهمون داشتیم و حدود ساعت 1 بامداد اومدم ببینم چه خبرا… که تازه یادم افتاد ای دل غافل! مناظره رو از دست دادیم.
رفتم گروه 10 نفره خانوادگی! دونفر لفت داده بودند! آخه چرا؟! حس مدیریتم گل کرد و تمامی مطالب ارسالی اعضا رو خوندم…. یکی از بچهها، فیلم نقد یکی از کاندیداها رو ارسال کرده بود و دو عضو خانواده بهشون برخورده بود و با اعتراض به مطالب سیاسی چمدونشونو بسته بودن. حس فرهنگ سازی فضای مجازیم گل کرد و مطالب سیاسی از ازل تاکنون ِگروهو پاک کردم و یه میثاق نامه برای گروه ترتیب دادم و خیلی جدی نوشتم: “ارسال مطالب سیاسی پی گرد عاطفی دارد.”
با هزار اما و اگر اعضای ملفوت (اسم مفعول از لفت ) رو مجددا وارد گروه کردم و به هرچی سیاستمدار محبت ضایع کن ِ تفرقه افکن، دیانت ِ همراه با سیاست آرزو کردم.
پ.ن : پدر حاج آقا استاد دانشگاه بودند و معلم بازنشسته… بعد از 60 سال خدمت مفید چند سالی میشه دیگه تدریس نمیکنند.