آفرین به بهار
ساعت از نیمه شب گذشته است. خانه در سکوت و تاریکی فرو رفته است. این لحظات ناب را دوست دارم. دلم می خواهد چشم هایم را به روی تاریکی ببندم و به بهار فکر کنم. چه واژه ی زیبایی، حتی فکر کردن به بهار هم لذت بخش است. بهار آنقدر پاک است که واژه اش هم لطافت را به یدک می کشد. بعد از زمستان سرد و خاموش، روحی تازه به جهان دمیده می شود. درختان خشک، جوانه می زنند. پرندگان از سفر باز می گردند. رودها به خروش می افتند. خوش به حال بهار، چقدر عظمت دارد. سرشار از خیر و برکت است. پاک و منزه است خالق بهار… و آفرین به اقوامی که بهار را گرامی می دارند و برای آمدنش جشن می گیرند.