چادرم سفیر دینم
اتوبوس شلوغ بود، جای نشستن نبود، من هم در کنار چند نفر ایستادم. راننده که ترمز گرفت، من به خانمی خوردم و فورا عذرخواهی کردم.
در جواب گفت: تقصیر شما که نبود!
من هم لبخندی زدم. گفت: ببخشید سوالی دارم! گفتم : بفرمایید!
پرسید: می خواهم علت بعضی دستورات دین را بدانم!
گفتم:مثلا چه سوالی؟
گفت:مثل شیوه ی خاص برای نماز، دلیل نجس و پاکی و…
گفتم: تمام دستورات دین ما از طرف خداوند است و او به تمام مصالح و مفاسد حکم هایش آگاه است. شاید ما بندگان هم بتوانیم در حد ظرفیت و فهم خودمان به رازی از علت بعضی احکام دست پیدا کنیم ولی عمل ما وقتی ارزشمند و زیباست که تسلیم دستور پروردگار مهربان خود باشیم. اگرچه دانستن علت بعضی احکام رغبت ما را در عمل به وظیفه مان بیشتر می کند اما ندانستن آن نباید مانع از انجام وظیفه ی ما شود. همان طور که وقتی پزشک نسخه ای تجویز می کند، ما اغلب بدون سوال از چگونگی تشخیص و درمان، با اعتماد به او دستوراتش را اجرا می کنیم.
حضرت علی (ع) هم مخفی بودن فلسفه ی بعضی احکام را آزمایش الهی می دانند آنجا که فرمودند: خداوند بندگان را به بعضی اموری که به اصل آن جاهل اند آزمایش کرده است تا بدینوسیله افراد تمیز داده شوند و تکبر از آنان دور شود. لبخند رضایتش را بر چهره اش دیدم و گفتم :حالا می شود بگویید چرا این سوال را از من پرسیدید؟
گفت: چون دیدم شما چادری هستید، فکر کردم جواب مرا بدانید!
و وقتی فهمید من طلبه هستم باز لبخند زد.
خدا را شکر کردم که چادرم سفیر دینم است!