من آنقدر هم انقلابی نیستم!
"سیاسیون بسیاری در طول زمان علیه نظریه های قبلی خود قیام کردند. کم نبودند انقلابیون و متدینینی که در مسیر تاریخ به طریق شگفت آوری عوض شدند.
خانم طلبه ای درکنار این پاراگراف کتاب، حاشیه زده بود:
“خدای من ! چه بلا ی وحشتناکی ست دنیای سیاست . بی رحمانه اصل را از غیر جدا میسازد. و آنچه از کثافات و جهل را که در زوایای پنهان تو مخفی مانده رو میکند. سیاست ظهور همان اخلاق نهایی ست!
چقدر بزرگ و عمیق و محکم است آنکه سرباز بودنش با سردار شدنش، شهروند بودنش با شهردار شدنش، طلبه بودنش با ولی فقیه شدنش، خانه نشین بودنش با حاکم شدنش یکی ست. هر دو سفید. بر همین اساس روضه اگر سیاسی باشد، سوز و سازش بیشتر است. هم بیشتر آتشت میزند و هم بیشتر تو را می سازد.
زنده باد استادم که فرمود سیاست انسان را از خلد آشتیان و جنت مکان بودن خارج می کند. به خاطر همین بعضی علما واردش نمی شوند تا همیشه مقدس بمانند! به همین سادگی. “
راستش تقوا زمانی جدیت می یابد که درعرصه های کلان سیاسی هم محک بخورد!