معلم در قاب
روی تخته سیاه نوشت بسم الله الرحمن الرحیم.
معلم ما درس را شروع کرد. کلاسش را دوست دارم. نکات کنکوری می گوید. کوتاه و به درد بخور. سر هرکلاسش سه چهار بار بمب خنده منفجر می شود. مفاهیم از زبان او بی پیچ و تاب، سُر می خورد به گوش ما. از بس ساده و فصیح درس می دهد. روستایی،شهری،دانشجو و بی سواد کلامش را می فهمند. از جنس مردم است و بوی خاک می دهد. زلال است. کلامش هم شکر دارد و هم نمک. بر عکس بقیه کلاس ها که پاها ریز ریز تکان میخورند و چشم ها خیره به ساعت می شوند، ما اصلا پای درس این معلم نمی فهمیم کی زمان گذشت!
محاسنش سفید در راه علم است.حق طلب، صریح و بی ریاست . سرکلاس هر شاگردی شیطنت کند و به هر دلیلی حواس بقیه را پرت کند اجازه نشستن در کلاس را ندارد. این حق شاگردان و حق معلم است. اما معلم ما این قانون کلاس را با لحن خوبی نگفت و بابت همین ” لحن” عذر خواست. همین! معلم ما فرصت طلب است ! و با عذرخواهی اش هم درس می دهد.
این روزها اما با هیجانات هشتگی غبار کرده اند از آب گل آلود ماهی بگیرها ! زهی خیال باطل جایگاه این معلم قرآن انقلابی از قلب و عقل ما تکان نمی خورد.
#محسن_قرائتی