عیدتان مبارک آقا
این روزها که تمام میشود دلم برای صاحب ایام تنگ میشود. برای صاحب عصرها و زمانها. برای مولای خوبیها. برای بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
غریب تر از آقای من در این روزگار نیست. طرید فرید! تنهای آواره ی بیابانهای بیکسی.
اینجا کسی برای نبودنت کمپین حمایتی برپا نمیکند. کسی برای دیر کردنت نذر و نیاز نمیکند. کسی برای رسیدنت به تخت پادشاهی ات تلاش نمیکند.میدانم آقا جان؛ اینجا کسی تو را یاد نمیکند.
دلهای عاشق دلتنگ شماست مولای من؛ اما راهی به سوی شما گشوده نیست. نه صدایی؛ نه نوای یارب یا ربی؛ نه تضرع و زاری به درگاه پرودگاری! هیچ تلاشی برای رسیدن به در خانه ی شما نداشته ایم. این روزها فقط چشم به راه دوخته ایم تا از ره بیایی.
امید شب تار من کجایی؟
آقای من!
ماه پر برکت خدا پایان پذیرفت اما غم فراق تو هرگز! شبهای پر برکت قدر سپری شد و ندای پیک حق شنیده نشد که حکومت جهانی ات را فریاد زند و باز هم یکسال دیگر بدون تو پایان پذیرفت. آقای من! کی دوران دوری و غریبی شما به پایان میرسد؟ کی جمال دل آرای تو را خواهیم دید؟ کاش عید فطر امسال پشت سر شما اقامه ی نماز میکردیم. و چه نمازی میشد نماز عید فطر به امامت مهدی فاطمه سلام الله علیه.
آقای من! عیدتان در تنهایی و بی کسی مبارک! ما را ببخش که شیعه ی لایقی نیستیم که بتوانیم شما را از پس پرده ی غیبت بیرون بیاوریم. شب عید است؛ ما را به بزرگواری خودت ببخش که یکسال دیگر بر دوری ات از خودمان افزوده ایم و هنوز به محضر شما نرسیده ایم.
میدانم آقا جان! اینکه آدم ببیند فرزندش ناخلف است خیلی درد دارد. ما را به بزرگواریت ببخش! فقط همین.