سم شیرین
تا حالا کسی را که قند دارد در مواجهه با شیرینی های خوشمزه دیده اید؟
بعضی ها خیلی راحت پذیرفته اند که شیرینی برایشان سم است و از آن قویا اجتناب میکنند. بعضی ها میدانند برایشان مضر است و نمیخورند اما برایش حسرت میخورند و با یک دنیا غم به کسانی که شیرینی میخورند نگاه میکنند. بعضی ها هم میگویند:” آخرش که چی؟ اول و آخر میخوام بمیرم. پس بزار آرزو به دل نمونم.”
خوب گروه اول حتما سلامتی شان تضمین شده است. تقوا کرده اند و مزد این تقوا کنترل قند و عمر بیشتر است. از این انتخاب شان هم هیچگاه ناراضی نیستند. اتفاقا خوشحالند که توانسته اند نفس سرکش عاشق شیرینی را سرجایش بنشانند و عمر طولانی تر برای خودشان بخرند.
دسته ی دوم درست است که با اکراه دینداری میکنند اما آخر و عاقبتشان همچین هم بد نیست. بالاخره با خوف و رجا از خیر گناه شیرین میگذرند و قند روحشان را کنترل میکنند. اینها وقتی به ثمره ی صبر و استقامت خودشان نگاه میکنند خوشحال میشوند و تلخی این تحمل دوری از گناه را با شیرینی سلامتی در آخرت جبران میکنند.
اما گروه سوم فکر کنم خسر الدنیا و الاخره برایشان بهترین گزینه باشد. نه در این دنیا لذت واقعی را درک کرده اند نه در آن دنیا به سعادت میرسند. انقدر شیرینی نوش جان میفرمایند که عاقبت با پای قطع شده و چشم نابینا و کلیه های از کار افتاده گذرشان به زودی به خانه ی آخرت میرسد. اما تازه این اول راه است. آنوقت باید جواب پس بدهند که ” چرا از امانتهای خدا نگهداری نکردی و از آنها استفاده ی درست ننمودی و نعمت های او را با اصراف و زیاده روی کفران نمودی؟”
آنوقت است که شیرینی های گناه هایی که تو عمرش انجام داده تلخی سمی خودش را نشان میدهد. اما حیف که آن موقع واقعا دیر شده است.
پ.ن: این فقط یک مثال برای بیان درجات رعایت تقواست. امیدوارم هیچ کدامتان درگیر بیماری دیابت نباشید.