دیالوگ
? استاد! من ازبرزخ خیلی می ترسم! چرا اونجا شفاعت نیست؟
? لابد مصلحت آدم است که شفاعت نباشد . خدا خودش بهتر میدونه . از خدا و اهل بیت مهربانتر سراغ داری ؟ خودشون بهتر می دونند.
? نعوذ بالله حرفی ندارم میترسم زیادی تو آتیش دوزخ بمونم ! طاقت ندارم ! و الا کی باشم نظر بدم.
? اونجا که مرگ نیست که آدم از ترس بمیره . همینطور بصورت دیجیتال ادامه میده! هر کس شما را می میراند خودش رفع رجوع می کنه . من شما را دعوت کنم خونه مون ، بی صاحاب ول می کنم ؟
?حق با شماست یه وقت دستِ پُر هستم, هم ذوق اومدن دارم هم لحظه شماری برای دیدنتون ، اما امان از زمانی که دستت خالی باشه و مجبور باشی جایی بری فقط شرمندگی میماند و بس!
?اتفاقا دست خالی باشی گردنت کج تر است . حضرت علی (ع) این شعر را بر روی قبر سلمان فارسی نوشته است: وفدت علی الکریم بغیر زاد * من الحسنات والقلب السلیمی و حمل زاد اقبح کل شیی * اذا کان الوفود علی الکریمی
بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم، بر شخص کریمی وارد شدم و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت ترین کار است!
?خب الحمدلله خیالم راحت شد حالا میتونن تشریف بیارن منو ببرن!