حدیث وزارت
#سلام_بر_غدیر
آیه انذار نازل شده بود و دوش پیامبر ص زیر بار سنگینی آیه، خم!
دیگر وقت پنهان کاری گذشته بود و روشنایی اسلام بر همگان واجب!
این بار دوم بود که فرزندان عبدالمطلب در خانه پیامبر ص جمع شده بودند تا سخنان پیامبر ص را بشنوند، اما بار قبل مهمانی بهم خورده بود و حرف پیامبر ص، ناتمام!
وقتی پیامبر ص از خود سخن گفت و از اینکه هنگام نزول باران معنویت بر همگان فرا رسیده، سپس فرمود: « کدام یک از شما مرا در این امر یاری می دهد تا آنکه برادر من و وصی من و خلیفه من باشد در میان شما؟»
بیدرنگ علی ع نوجوان بپا خواست و چگونه در یاری حضرت تردید کند که رایحه ی وحی، او را مست کرده بود و از خود بیخود!
و آنگاه پیامبر ص فرمود :
« همانا این شخص برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شماست، پس سخنان او را گوش دارید و از او پیروی کنید! »
و چه برادری!
و چه وصی ای که ایثار را تمام کرد و جان و خاندان و شیعیانش را سپر بلای دین رسول خدا !
به قلم #راضیه_طرید