به برکتِ نبودِ اینترنت
آن روز که اینترنت قطع شد و تلگرام فیلتر، فرصت را غنیمت شمردم تا به کارهای عقب افتاده ی خانه رسیدگی کنم.
از تمیز کردن داخل یخچال و مرتب کردن دو طبقه ی پایین اجاق گاز که مدت هاست به جای فر، به عنوان میکرو انباری جهت چِپاندن وسایل اضافی استفاده می شد. یه جاروی حسابی شامل زیر و روی فرش و موکت و مبل. لباس های نیاز به طهارت بچه ها را آب گرفتم بعد انداختم داخل ماشین لباس شویی تا با پودر شسته و خوب آبکشی شده که زودتر هم خشک شوند. سرویس ها را هم نظافت کردم.دستی به روی اتاق بچه ها کشیدم.
تا برنج دم بکشد با بچه ها بازی کردیم. وقتی که حسابی گرسنه شدند سر سفره نشستیم و با هم غذا خوردیم. قبل از خواب هم برایشان کتاب داستان خواندم. آن روز فهمیدم که فضای مجازی چقدر مرا از زندگی حقیقی دور کرده بود. و چقدر امروزم بدون اینترنت پربرکت بود.
حیف که آن شب مثل شب قبل همسرم خانه نبود تا خانه داری مرا ببینید. او این دو شب به دنبال شلوغی و اغتشاشات خیابان، بخاطر تعهد کاری و شغلی اش آماده باش نظامی بود. فرقی ندارد شلمچه، حلب، قدس یا کوچه پس کوچه های شهر، بسیجی همیشه پابه پای انقلاب است. خدایا خودت مراقب تمام کسانی که به کشور خدمت می کنند باش و شر دشمنان را به خودشان بازگردان.