آلاء
من لا یحتسب
نشسته بود و برای خودش حساب میکرد.
….پونزده میلیون رهن و یک میلیونم کرایه. میگم اگه انباریم میخوان باید صدتومنم بذارن روش. حالا پارکینگ هیچی……
به فکر فرو رفتم. اگر خدا بخواهد نعمتش را برایمان ریز سیاهه کند، چقدر بدهکارش میشویم. چشم راستت میلیونها. مژههایش میلیونها. ابرویش….
ولی اوست آنکه بی حساب عطا میکند. وباز خودش گفته است از من بخواهید، بهترینها را بخواهید.
#ز.ساده.
آلاء