بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً
” دست از سرم بردارید! کم حرف بزنید! این همه حرف حرف اه خسته نشدید؟ “ این جملات را یک پسر نوجوان داشت با فریاد به پدر و مادرش میگفت و آنها از خجالت سرشان را پایین انداخته و ناراحت بودند. صدا آنقدر بلند بود که توجه عابرین و همسایه ها را به… بیشتر »
نظر دهید »
به خودت بگیر!
هر کسی برایت از اصول اخلاقی گفت تو بخودت بگیر. نگاه کن ببین شاید این لکهی سیاه تو قلب تو هم خانه کرده باشد اما خودت خبر نداشته باشی! هر آیه از قرآن را خواندی که نهیب زده بود تو به خودت بگیر! شاید اینطوری راهی را در پیش بگیری که گمراه نشوی. هر کس خبری… بیشتر »
پسرکم خوش اخلاق باش!
پسرکم با خود پسندی از مردم رو برنگردان. روی خوش و لبخند مهربان آدمها را جذب میکند. پسرکم روی زمین با تکبر راه نرو. پاهایت را روی این زمین آرام بگذار و حرکت کن. تکبر تو را به زمین خواهد زد. پسرکم خداوند آدمهای خودخواه و متکبر را دوست ندارد. از این… بیشتر »
از عجایب حوزه علمیه!
دیرم شده بود از استرس قلبم با شدت می تپید. در عرض پنج دقیقه باید مسیر نیم ساعته را طی می کردم!! نمی شد. نشد. و من باز هم با بیست دقیقه تاخیر به حوزه رسیدم. از دست خودم عصبانی بودم پله ها را می دویدم و زیر لب خودم را توبیخ می کردم. “نمی شد شب زودتر… بیشتر »
دعوت غیر زبانی
همان اولین روزهای تولد دخترم بود که با خودم گفتم:” این بچه که الان من مادرش هستم نه خواندن بلد است و نه نوشتن. حتی حرف زدن هم بلد نیست. حتی خوردن و خوابیدنش را باید خودم مدیریت کنم. پس باید مادری باشم که یک کودک مودب و موفق تربیت کنم. این شد که از… بیشتر »