بهانه های شیرین توی فرودگاه، بلیط تهران_ مشهد توی دستهایم بود و انگار هنوز از خواب بیدار نشده باشم. مسیر کرامت آقا ار مرور می کردم. آن روزها دلم خیلی برای آقا تنگ شده بود. گفتم خودم را برایش لوس کنم و ازش طلب ها کنم بلکه دلش به حالم بسوزد و مرا هم… بیشتر »

ماشین خسته و بی حال را در پارکینگ به حال خود واگذار می کنیم، طبقه 5- . پنج طبقه زیر پوسته اخلاقیات و معنویات هستیم، راه می افتیم به دنبال آسانسور تا از همه منفی های رنج آور خلاصمان کند و به سمت حرم اوج بگیریم، غافل از آنکه آسانسور هم با این منفی های سمج… بیشتر »

بر عکس آنچه که انتظار دارم حرم شلوغ است. خاطرات شیرین یک شب درد و دل با بی ­­بی حضرت معصومه باعث شده زیارت در این وقت شب را خیلی دوست داشته باشم. یادم می ­­آید نسیم خنکی از یک در حرم وارد می شد و پس از نوازش صورت زائران، پرده سبز مخملی حرم را کنار می زد… بیشتر »