میراث رنج
حمیده می گوید: انگار شوهرم معتاد شده ، توی جیبش مواد پیدا کردم!
طاهره می گوید: اگر کار خدماتی هم باشه، هر جا باشه میرم، خرج دوا درمون شوهرم زیاده!
خانم جعفری می گوید: یه بخاری برای یه خانواده نیازمند میخوام، جایی سراغ ندارید؟
سعیده می گوید: کار طلاقم به مشکل خورده، وکیل ارزون را می شناسید؟
صفورا پیام داده: دیگه چشمهای مادرم نمی بینه ، ولی می تونه نماز استیجاری بخونه، نماز دارید؟
کنار سجاده می نشینم، غصه ی خودم یادم رفته، از عجز خودم دلتنگم. یاد مدینه سال یازده هجری می افتم … آن روز که زنان همسایه برای عیادت نزدت آمدند و تو با رنج و غصه به آنان گفتی : اگر علی (ع) به خلافت می رسید، هرگز مسلمانی دچار غم و اندوه نمی شد!
گریه امانم نمی دهد!