زینتهای بهشتی
بازهم کیدی دیگر. نمیتوانستند بزرگی و عظمت فاطمه را تاب بیاورند. آخر او سرور زنان دو عالم است. بر دلهای سنگینشان نمینشیند این مِهر الهی.
طایفهای از یهود که در همسایگی رسول خدا(ص) زندگی میکردند مقدمات برپایی یک جشن عروسی را دیده بودند. نزد پیامبر صلوات الله علیه آمدند و از ایشان در خواست کردند تا با حضور دختر گرامیشان در جشنشان موافقت نمایند. نزد ایشان چنین مطرح نمودند: ما با هم همسایهایم و برشما حق همسایگی داریم و حضور فاطمه(س) در جشن ما هم حق ما را به جا میآورد و هم باعث رونق جشنمان خواهد شد.
- پیامبرصلوات الله علیه فرمودند:«فاطمه همسر علی بن ابیطالب است و او باید اجازه خروج فاطمه از خانه را صادر کند. نزد او بروید».
یهودیان گفتند: شما نزد علی واسطه ما شوید تا او اجازه دهد.
چه پلیدند آنان که تصور میکنند میتوانند با مطاع دنیایی دل اولیاء الهی را بلرزانند و آنان را خوار گردانند.
زندگی علی(ع) و زهرا(س) بیپیرایه و ساده بود. آنچنانکه دنیا دوستان تصور میکردند آنها در فقر و نداری به سر میبرند. اما اهلبیت رسولالله آنقدر قانع و راضی بودند که به حداقل اکتفا میکردند تا بتوانند به فقیران و نیازمندان هم رسیدگی کنند، و چه بسا اکثراً آنها را بر خود ترجیح میدادند.
زنان یهود در پی آن بودند تا با نمایش دادن زیورآلاتشان فاطمه(س) را خوار کنند.
با شفاعت پیامبر علی(ع) اجازه فرمودند. یهودیان تمام لباسهای گرانقیمت و زیورآلاتشان را جمع کردند و خود را به آنها مزین نمودند و منتظر ورود فاطمه(س) شدند.
هنگامیکه فاطمه(س) خواستند که به مجلس یهودیان بروند، حضرت حبرئیل بر ایشان نازل شد و از زیور و لباس و جامهی بهشتی برای ایشان تحفه آوردند. حضرت آنها را بر تن کردند و خود را بدان زیور آراستند.
چون حضرت به مجلس زنان یهود وارد شدند همه متعجب وجود مبارک دخت پیامبر اسلام را نظاره کردند، و این برخلاف انتظار و توقع آنها بود. آنها تاکنون لباسهایی بدین زیبایی و زیورآلات بدین نورانی ندیده بودند. همه بر مقدم شریف فاطمه بنت محمد صلواتاللهعلیه سجده کرند و بسیاری از آنان به نقل تواریخ با این معجزه بدین مبین اسلام ایمان آوردند.
«ومکروا مکرالله ولله خیرالماکرین».