قبور علما
نجف اشرف مانند شهر قم خودمان پر است از حوزه های علمیه و معدن علماست. اینجا که آمدم احساس غریبی نکردم. آخر همه شان با من هم عقیده بودند.
تو حرم چندیین عالم دفن است. مثلا شیخ عباس قمی رحمت الله علیه و آیت الله سید ابوالقاسم خویی و فرزند امام خمینی رحمت الله علیه.
یک مدرسه ی علمی هم داخل حرم هست. امروز صبح کلاس درس و بحث در مدرسه ی غرویه در کنج حرم امیرالمومنین علی علیه السلام برپا بود. فقط حیف که مدرسه جایگاه بانوان نداشت وگرنه موضوع درس جالب بود. این را از طرز گوش کردن طلبه های توی کلاس فهمیدم.
الحمد لله مجالس علمی هنوز در نجف برپاست. اللهم احفض علمائنا کلهم اجمعین.
تحریم انسانیت
خدای من چه خبره اینجا!
خانم احمدی! خانم احمدی! اون دارویی که گفتم کجاست؟ سریعتر این بچه داره جون میده…
خانم احمدی: آقای دکتر این دارو تو لیست تحریماست.نداریمش.
ال سی دی کوچک گوشه ی سالن روشن است.خبرنگار می گوید: امروز وزیر امور خارجه امریکا برای هموطنان زلزله زده مان پیام تسلیت فرستاده…
دکتر وامانده از مرگ انسانیت. قطرات اشکش جان یخ زده ی کودک را گرم می کند. و فرزند بی گناه وطنم چه بی رحمانه جان می دهد.
مرگ بر دروغ و دسیسه!
مرگ بر تحریم انسانیت!
باید کتاب بخوانیم
خانم ها که اساساً از ۱۴ سال سن شان بالا تر نمیرود!
اما اگر بیشتر از این هم سن داشته باشم باز هم یادم نمیآید روزهایی را که تلوزیون هنوز به دنیا نیامده بود. اما از قدیمیترها شنیده ام آنوقت ها که تلویزیون نبود مردم همه اهل کتاب و مطالعه بودند. اگر اشتباه نکنم مثل اینکه شب نشینی ها همراه کتاب خوانی دسته جمعی و قصه گویی مادر بزرگها بود.
البته ظاهرا در آن زمان ژوراسیک خیلی برای مامانها کلاس داشته که بگویند پسر من ۱۰۰ غزل از حافظ حفظ است یا اینکه دخترم ۵۰ حکایت از بوستان سعدی را از بر میخواند یا اینکه بچه ام شاهنامه را آنچنان روایت می کند که انگار صد سال است که نقّال است. اما الان فکر کنم مادر بزرگ ها قصه گفتن بلد نیستند و مامان ها حتی خودشان هم نمیدانند سعدی چند تا کتاب دارد یا تعداد غزل های حافظ چند تاست. یا اصلا نقال یعنی چی؟
حالا درست است که عصر تکنولوژی هستیم و امروز ارتباطات حرف اول را میزند و بی سواد کسی هست که بلد نیست برود در تلگرام و اینترنت گردی کند؛ اما فکر کنم تا دنیا دنیاست آدم ها علم را باید از کتاب ها بیاموزند. حالا شاید از روی دست استاد مهربانتان یاد بگیرید که چطور گزینه ی کپی مطلب را در تلگرام استفاده کنید! اما مطمئنا اگر کتاب نخوانید خانم دکتر و آقای مهندس و بهترین سخنران و مجتهد نمیشوید.
یک کسی هست که ما خیلی او را دوست داریم و از قدیم به ایشان می گفتند عالم آل محمد(صلوات الله علیهم اجمعین). اگر بخواهیم یک نوک سوزن هم به ایشان شبیه شویم باید سرانه ی مطالعه ی مان را بالا ببریم اما نه در شبکه های اجتماعی.بلکه باید کتاب بخوانیم، کتاب!
واحدهای پاس نکرده
فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز. با یک طلبه ساده ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد! دوباره فرزند میدهد دوباره…!! این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته. در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید. حتی رختخواب!….
همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر میبرد. علامه درباره ایشان گفته بودن ” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم” صبر حیرت انگیز.. نصف المیزان… علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند. علامه در جایی فرموده بودن “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(ع) را میشنیدم!”
همیشه به جایگاه او حسرت میخورم! با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چایی میریخته، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است? میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است? کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود. کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت.کلاس اخلاق. اخلاص.کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی. کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم? کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم? کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه? کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم? کلاس…
همه ی این ها چند واحد میشود? چقدر واحد پاس نکرده دارم!