آسیبهای انقلابیگری
بسم الله
خونی که از رگهای مبارک حسن مجتبی علیه السلام بر روی زمین میریخت از زخم چرکین بیغیرتی نیروهای انقلابی بود. دمل چرکین آدمهای دنیا طلب که فقط به فکر شکمهای خودشان بودند. برایشان مهم اسلام نبود. امام جامعهی مسلمین برایشان مهم نبود. اینکه سرنوشت دین اسلام به کجا ختم بشود هم اصلا مهم نبود. فقط این مهم بود که معاویه پول خوبی به فرماندهان لشکر حسن مجتبی علیه السلام میدهد اگر او را و خیمهگاهش را رها میکردند.
زخمهای روی تن حسن مجتبی علیه السلام از خنجر دنیا طلبی و آسوده خواهی بود نه از شمشیر و خنجر!
انقلابی که رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم به وجود آورده بود و امیرالمومنین علی علیه السلام پایههایش را مستحکم کرده بود؛ حالا به دست این قوم در حال نابودی بود. چارهای برای امام جز صلح باقی نمانده بود. امام حسن علیه السلام جنگ برده را مثل پدر شریفش به جهل مردم باخته بود.