حریم مهرورزی
سال ها پیش، زن و شوهرها، از گفتار و رفتار محبت آمیز در حضور دیگران پرهیز می کردند. در برخی فرهنگ ها، این رعایت حریم در حضور بزرگ ترها نشانه ی احترام به آن ها تلقی می شد. خب خیلی از انسان ها شاید نتوانند همیشه، تعادل را نگه دارند. برای همین بعضی از آن طرف بوم می افتند و برخی از این طرف. نه به شوری دیروز، که برخی زن و شوهرها در حضور جمع، کنار هم نمی نشستند. از اینکه همدیگر را مخاطب قرار دهند، خودداری می کردند و در صورت لزوم، همسر را با اسم فرزندشان صدا می زدند. و نه به بی نمکیِ امروز، که در مسابقه ی تلویزیونی، زن و شوهری جوان، جلوی چشم هزاران بیننده، روبروی هم می ایستند، دست های یکدیگر را می گیرند، چشم در چشم هم می دوزند و حریم مهرورزی را می شکنند. شاید تغییر عرف و هنجار و فرهنگ در جامعه عامل شکسته شدن این حریم ها باشد. و احتمالا هم خیلی ها موافق این قبیل تغییرات فرهنگی هستند و رفتار گذشتگان را قبول ندارند. بعید نیست اگر معایب و مصالح شکسته شدن حریم مهرورزی زن و شوهر، در حضور دیگران، مقایسه و بررسی شود، در عملکردها تاثیرگذار باشد.
سر تا پا می شوم سلام
وارد صحن می شوم، حال و هوای دلم ابری است. رایحه ای دلپذیر در فضا پیچیده است، شبیه هیچ رایحه ی دنیایی نیست.
قلبم نهیب می زند که آهسته قدم بردار، همراه ملائک!
لحظاتی پیش در دعای اذن دخول خواندی” ای ملائک مرا یاری کنید تا وارد روضه ی مبارکه شوم” چشمانم که به دیدن ضریح مطهر، منوّر شد، دستانم روی سینه ام نشست تا سرتاپا شوم سلام. ای کاش گوش هایم لیاقت شنیدن جواب سلام را داشتند.
دستانم را گره زدم به شبکه های ضریح، ای کاش هرگز دست از دامان بانوی عُلیا برندارم. بر ضریح بوسه می زنم، ای کاش دیگر جز حرفِ حق را بر زبان نیاورم. دلم میخواهد در گوشه ای از این قطعه زمین آسمانی، ایستاده روی پاهایم زیارت نامه بخوانم، ای کاش پایدار باشم به اعتقاداتم، به خواسته هایم.
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه…
کوثر
#یا_فاطمه_اغیثینی
امروز استاد می گفت: زوجین علاوه بر هماهنگی شخصیتی، باید اهداف همسو داشته و با هم گفتگو کنند و برای حل اختلاف قدم بردارند.
علاوه بر همسری ، هم سرّ و هم همسفر باشند و فعالیت مشترک خانوادگی داشته باشند و …
استاد می گفت و من در کوچه های مدینه سال ۱۱ هجری سرگردان بودم! هر چه استاد می گفت تو همه را یکجا داشتی!!
وقتی با علی ع گفتگو می کردی که امشب به در خانه چه کسی بروید و بیعت غدیر را یاد آوریشان کنید!
وقتی حسنین را هم همراه می بردی تا درس ایثار را بیاموزند!
وقتی بی تفاوتی مسلمانان، تو را نا امید نمی کرد و در راه رسیدن به نقطه هدف تا پای جان تلاش می کردی!
درد پهلو و بازو تو را از حمایت از همسرت باز نمی داشت، وقتی با سرانگشتان ملکوتی ات، با وجود طوفان اندوه ها، اشک را از چهره همسرت می زدودی ، همسری که تا بحال به کسی التماس نکرده بود، اما « کلمینی یا فاطمه » اش ، آرام و قرار را از زینبین ات گرفته بود.
در خانه تو نه از رفاه خبر بود و نه از سفره رنگین و نه از تجمل و … اما چنان رضایتمندی وجود داشت که حلاوت آن کام هستی را شیرین می کرد.
خانهی تو از خانه هایی بود که فرشتگان برای دیدنش از هم سبقت می گرفتند، هر چند در آن سوخته بود!
چه برکتی دارد این خانه که تاریخ را از عشق و محبت و مودت سیراب می کند!
#راضیه_طرید
زنگِ احسان
ساعت را نگاه می کنم نزدیک ۳ بعدازظهر است. از شدت خستگی چشمهایم بی تاب خواب است، اما می دانم که زنگ آیفون به صدا در خواهد آمد.
پسر کوچک واحد کناری مان هر روز همین موقع از مدرسه می رسد. باز کردن در ورودی آپارتمان با کلید، قلق خاصی دارد که او نمی تواند. مادرش شاغل است، کس دیگری هم در خانه شان نیست. به همین دلیل هر روز زنگ ما را می زند. در فکر احسان بودم که زنگ را زد، با بی حوصلگی تمام رفتم و در را باز کردم و دوباره در جای خود دراز کشیدم، اما بدخوابی کلافه ام کرده بود.
دلم می خواست بروم بگویم دیگر هیچ وقت زنگ ما را نزن!
قبلا هم بارها مجبور شدم کارم را نیمه رها کنم و در را باز کنم، یا با صدای زنگ، پسرم از خواب پریده و گریه کرده، یا دستم بند بوده و زنگ های مکرر او مرا دلخور کرده و …
ولی به یاد حق همسایگی که دینمان سفارش کرده افتادم. حالا این هر روز در باز کردن برای آقا احسان، مصداق آن خیری باشد که دین اسلام از ما خواسته تا به دیگران برسانیم.
صدای زنگ احسان، هشدار و دعوتی باشد برای فرارسیدن زنگ احسان و نیکی!
حجاب دنیا
#المراقبه
چند هفته پیش، حجت الاسلام لقمانی در برنامه سمت خدا نقل می کردند:
مداحی نزد آیت الله بهالدینی ره ، روضه خواند. آقا خیلی فیض بردند و بعد از روضه، مداح را صدا کردند و به ایشان فرمود:
« من الآن در دنیا چیزی ندارم به تو بدهم و دست تنگ هستم، بعد از مرگم، سر مزارم بیا تا هر چه می خواهی به تو بدهم!»
و اون وقت من، بعد از مرگم دست تنگ و فقیر تر از آنکه در دنیا هستم!
عجب حجابی است این دنیا که قدر و ارزش واقعی هیچ کس عیان نمی شود!
#راضیه_طرید