من الظلمات الی النور
کاش نیمه شب ها آزاد بودم از بند دنیا، مثل غلام سیاهی رها شده. ” خدااااا… باز این گنهکار آمده با همان کوله بار گناه ديشبي قدری بیشتر، خدا، ببین… دوباره این روسیاه آمده “. جزئیات پرونده ام به خاطرم می آمد، ناله هایم ضجه می شد،… بیشتر »
نظر دهید »