من و تنهایی و ناهار بی وقت!
خسته از کابینت تکانی یهویی، سفره پهن شد. برنج و خورشت را با قابلمه آوردم، ترشی را با شیشه و یک بطری کوچک آب؛ بی لیوان! یا کریم ها پشت شیشه قشقرق به پا کرده اند، کار ساختمان روبرویی تمام شده و خورشید خانم، دلبرانه آخرین تارهای زلفش را جمع می کند زیر… بیشتر »
نظر دهید »
یلداهای مجازی
یکی از سرگرمیهایم از بچگی دیدن آلبوم عکس بود. چه زمانیکه آلبومها آلبوم بودند و چه حالا که آلبومها گالری گوشیهای اندروید و … شدهاند. چند روز پیش داشتم عکسهای شب یلدای سال گذشته را میدیدم.مادر جون کرسی گذاشته بود مثل هر سال. همه دور کرسی… بیشتر »