سارُوقِ نماز!
صف های نماز جماعت بهم چسبیده بود، دل ها را نمی دانم؟ یک روز کمی زودتر به مسجد رسیدم، رفتم آن جلو ها. مُهر و تسبیح فیروزه ای رنگم را روی زمین گذاشتم. ملکوتی و عارفانه با لبخندی از سر رضايت مندی اطراف را برانداز میکردم. خیلی نگذشت که همه اهل ده آمدند… بیشتر »
3 نظر