اذن به یک لحظه نگاهم بده
دخترکم در کالسکه خوابش برده. پتوی نازکی می کشم رویش تا باد سردی که می وزد سرمایش ندهد. صدای مناجات خوانی حاج منصور به گوش میرسد. گرچه ضعیف اما ولوله ای به جانم می اندازد. انگار دلم قل قل میکند که زودتر وارد صحن شوم. بیرون حرم را هیچ وقت انقدر خلوت و… بیشتر »
نظر دهید »