فطرتهای تراریخته
حال خوشی نداشتم.دوست داشتم با یک خواب اصحاب کهفی از دنیا و مافیها منقطع شوم؛ شاید کمی آرامش پیدا کنم. بالشتم را در ترنج فرش گذاشتم و پتو را روی سرم کشیدم تا نه صدایی بشنوم و نه چیزی ببینم. نفسم که به شماره افتاد پتو را کنار زدم. فسقل بانوی شش ساله که… بیشتر »
11 نظر
کوکب خانم و مدرنیته!
دلم برای کوکب خانم تنگ شده که با شیر و ماست و نیمرو از من پذیرایی میکرد و در یک خانهی کوچک روستایی سکونت داشت. کوکب خانم سالهای کودکی من هنوز هم باسلیقه است، اما دیگر در سفرهی میهمانش نیمرو ندارد، او پاستا و پیتزا و ژله دارد. کوکب خانم دیگر در… بیشتر »
سنگر من
گفتم: میخواهم نفْسم قوی شود گفت: با راحت طلبی ات مبارزه کن!(نه خود راحتی) گفتم: مثلا چگونه؟ گفت: انجام منظم کارهای منزل گفتم: چه رزم شیرینی❤️ بیشتر »