شورِ شیرین
چند روز مانده بود چهار سالش تمام شود. خودش لحظه شماری می کرد و دائم از من می پرسید: مامان کِی تولدم میشه، جشن بگیریم؟ حالا من بودم، دختر بچه ای پر از شور و هیجانِ مهمانی و جشن تولد و «دهه ی اول محرم». با کلی ذوق و شوق آمد صندلی جلوی ماشین نشست. پنج تا… بیشتر »
7 نظر