خوش مزه
با وضو روغن را روی برنج ریختم و در قابلمه را بستم. شیشه ی در قابلمه که بخار گرفت شعله ی گاز را کم کردم. و زیر لب گفتم صلی الله علیک یااباعبدالله! سالهاست در مطبخِ خانه ی ما غذاهایم مزه ی نذری میدهند. به همین سادگی به همین خوشمزگی! بیشتر »
نظر دهید »
غبار یتیمی
تاب نبود پدر را نداشت.دلش می لرزید به ناله های پدر.دستان کوچکش آفریده شده بود برای نوازش پدر. از این رو او را ام ابیها نامیدند. حال که بالیده بود و خود مادری شده بود برازنده ی نام بانوی بانوان دوعالم، چگونه می توانست بر خود بپذیرد که چندی دیگر پدر را از… بیشتر »
همیشه با من بمان!
کانال اخبار را جستجو می کنم: جوان ایرانی با سه گلوله در آمریکا کشته شده است. « سخنگوی وزارت امور خارجه می گوید: موضوع قتل جوان ایرانی در آمریکا در حال بررسی و پیگیری جدی است.» همیشه همین جور است. در خوشی های ایرانیان خارج از کشور، دولت شریک نیست،… بیشتر »
شک
شک که به جانت بیفتد میشود آفت فکرت. دیوانهات میکند. به زمین و زمان مشکوک میشوی. هیچ درستی برایت معنا نمیدهد. به هرچه مینگری با تردید مینگری. اول فقط در دلت شک است. بعد تبدیل به سؤالات بی جواب میشود. مثل کنجکاوی بچگانه. اما بوی خوبی نمیدهد. حس… بیشتر »
وجیهاً بالحسین
حاج آقا می گفت: « داشتن یک چیز، از زندگی و همسر و اولاد و دارایی آدم خیلی مهمتر است و از دست دادنش، بدتر از مرگ! بدون آن تمام دنیا پشیزی نمی ارزد و داشتن آن جای بسیاری از خلأهای مادی را پر می کند! همه سختی ها با وجود آن قابل تحمل است و بدون آن هر لذت… بیشتر »