زهد
یه پول ناچیزی را بعنوان زحمت چند ساله برایم واریز کرده بودند، داشتم نقشه می کشیدم چیکارش کنم که دندان درد سر رسید و همه اش را درو کرد!!
به خوشحالی اش نیارزید!
آقای پناهیان نقل می کرد : اوایل ازدواج که ما وسع مالی نداشتیم، هر چی شهریه طلبگی می دادند خرج مریضی و دوا و دکتر بچه ها می شد. بعد از مدتی شهریه مان را کمی زیاد کردند. خیلی خوشحال شدیم. ولی بچه ها از اون به بعد شبها مریض می شدند و ما مجبور بودیم مدام آژانس بگیریم برای درمانگاه !!
و دوباره همون آش بود و همون کاسه!
این یعنی :
لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ (حدید/23)
ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﺖ ، ﺗﺄﺳﻒ ﻧﺨﻮﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻧﺸﻮﻳﺪ .
طبق روایات این همان زهد است !!
پایه
همیشه با من بمان
مداحی می گفت : دختر هفت ساله ام بد حال بود و در بیمارستان بستری بود. مدام می گفت من بستنی میخوام ولی دکترها منع کرده بودند . بالاخره کلافه شدم و رفتم برایش بستنی بخرم. وقتی برگشتم دیدم دخترم فوت کرده، از اون به بعد دیگه هیچ وقت بستنی نخوردم!
به علامه طباطبایی ره عطری را هدیه داده بودندو ایشان گرفته بود و داخل جیبش گذاشته بود. پرسیده بودند: آقا از عطر استفاده نمی کنید؟ فرموده بود : از وقتی استادم فوت کرده من به خودم عطر نزده ام !
یه چیزایی هست که بین آدم و دلشه و هیچ کس جز خدا خبر نداره و با هیچ معیار و قانون اخلاقی جور در نمی آید و هیچ توجیهی نداره، اما دل آدم رو آروم میکنه وقتی که آدم هیچ علاجی نداره! یه راز که آدم از نگه داشتنش هم رنج می بره و هم لذت!
مثل حضرت ابوالفضل ع که بر سر فرات رسید ولی آب نخورد!
مثل حضرت زینب س که پسرانش را هنگام رفتن به میدان جنگ بدرقه نکرد!
و مثل حضرت رباب که بعد عاشورا هرگز در سایه ننشست!
باید روز قیامت بشه تا بدونی ارزش این رازها چیست؟
به قلم # راضیه_طرید
بشارت وسوسه
در این ایام شبکه افق مستند زیبایی به نام « اویس وین » نشان می دهد.
فردی آلمانی به نام « استنزیل» که نامش را به اسماعیل تغییر داده، خاطرات خود از پیاده روی اربعین بیان می کند.
همه ی حرفهایش برای من جذاب بود، اما یک جمله اش عجیب بود !
او می گفت : من قبل از اینکه مسلمان شوم اصلا در باره گناهان وسوسه نمی شدم، ولی از وقتی مسلمان شدم ، مدام شیطان مرا وسوسه می کند، دلیلش هم روشن است چون شیطان با شیعه و مسلمان ها مشکل دارد !!
خیلی دلم می خواست که متین این حرف او را می شنید!
متین ! دلیل مسلمانی و شیعه بودنت همین وسوسه های شیطان است که از دست آنها شکایت داری!!
پس مقاومت کن !!
#طرید
لات
آدم است دیگر ، هزار جور فکر به سرش می زند!
استاد فاطمی نیا می فرمود : وقتی روضه حضرت زهرا س را ، برای یکی لات های قدیمی تهران خونده بودند، گفته بود : مگه تو مدینه یه لات داش مشدی نبوده که به داد اهل بیت برسه ؟!
بعضی وقتها هم خودم فکر می کنم اون همسایه هایی که فاطمه زهرا س براشون دعا می کرده و فرموده بود: الجار ثم الدار، پس روزهایی که خانم با حسنین در بیت الاحزان مویه و ناله می کرد کجا بودند؟!
یا فکر می کنم نخل هایی که امیرمومنان با دست ولایی خود غرس می کرد و به نیازمندان می بخشید ، آن افراد هنگام مظلومیت امام کجا بودند؟!
یا آنهایی که سر سفره گسترده امام حسن ع سیر می شدند ، در حالی حضرت در حوالی مدینه در زیر آفتاب زراعت می کرد، وقتی تابوت آقا را تیرباران می کردند، کجا بودند؟!
یا وقتی اهالی مدینه دچار قحطی شدند، امیرالمومنین ع از امام حسین خواست که دعا کند تا باران بیاید، پس آنهایی که از باران سیراب شدند ، کجا بودند؟!
یا کارگرانی که امام حسین ع را در محل عبور و مرور مردم، به غذا دعوت کردند، حضرت اجابت کرد و با آنها هم غذا شد و بعد آنها را به خانه ی خود دعوت کرد و به آنها هدایای فراوان داد ، آنها روز غربت امام کجا بودند؟!
تاریخ در سرنوشت سازترین لحظات ، غایبان زیادی دارد !!
مراقب باشیم ما هم جزو آنها نباشیم !!
#طرید