شست نازنین!
سالها پیش یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، با اتفاق بدی مواجه شدم! خدایا من از این صبحهایی که آدم سورپرایز میشود، به تو پناه میبرم! انگشت شست دست راستم، بشدت درد میکرد. وقتی حرکتش میدادم انگار که در برود، خم میشد و راست نمیشد. وحشتناک… بیشتر »
1 نظر