علمدار نیامد... آمد
بسم رب الحسین بوی اسپند در خانه پیچید و صدای صلوات بلند شد: اللهم صل علی محمد و آل محمد. استکان های چای پر آمدند و خالی رفتند، اما او چشمش به آیفون بود و هی پا روی پایش می انداخت و ساعت مچی اش را یواشکی دید می زد و بعد نگاهی به ساعت دیواری بزرگ قهوه ای… بیشتر »
نظر دهید »