خدایا نشانه ای بفرست...
شبی که پدرم از دنیا رفت من برای چند دقیقه اتاق را ترک کرده بودم که با تماس خواهرم بازگشتم. همان چند دقیقه کافی بود که فکر کنم هیچ اتفاقی نیفتاده. تا چند دقیقه پیش داشت حرف میزد. تکان میخورد. نمی توانستم باور کنم. یعنی نمیخواستم. سرم را روی قلبش… بیشتر »
8 نظر