زیارت از راه دور
نمیدانم کار دل بود یا عقل، کار عشق بود یا احساس، کار شور بود یا شعور. کسی آرام و قرار نداشت. انگار چیز دیگری غیر از خون در رگهایمان غلیان داشت که این چنین میخروشیدیم و میرفتیم. این همه قدم، فقط به عشق او گام بر میداشت، این همه قلب، فقط به عشق او… بیشتر »
4 نظر