یادگاری از عالم ذرّ
پسرم دو ساله که بود از خانه قبلی اسباب کشی کردیم، خانه ای در یک محله قدیمی که از وسط کوچه های تاب خورده اش، جوی آب جریان داشت. همسایه ها همدیگر را می شناختند. خانه ای هفتاد متری با یک راهروی طویل در بدو ورود، دو خواب کوچک و تراسی رو به کوچه. برخلاف این… بیشتر »
نظر دهید »